
بدون شرح
کمال اخلاق، اینست که ما حتی در مقابل بدرفتاری دیگران، مودب باشیم.
در این سند، اشاره شده است که وقتی ماموران حکومت عثمانی جهت اخذ مبلغ هنگفتی جناب عبدالبها را تحت فشار میگذارند؛ ایشان در همان مکان حکومتی، بلند میشوند و وضو میگیرند. نماز میخوانند و غفلتا!! یک سیلی بسیار محکم جانانه بر بناگوش مامور مورد نظر میزنند!!!
از طرفی جناب عبدالبها گفتهاند:
《زخم ستمکاران را مرحم نهید و درد ظالمان را درمان شوید. اگر زهر دهند شهد دهید. اگر شمشیر زنند شکر و شیر بخشید.》!!!
آیا این سیلی جانانه جناب عبدالبهااخلاقی است؟ او به دیگران، دستور به مهربانی با دشمن دادهاند.
آن مامور، هنوز نه شمشیری کشیده نه زهری داده؛ چنین بناگوشش سرخ شد!
ای کاش حداقل در آن شرایط، دیگر تقیه نمیکردند! (جناب شوقی فرموده تقیه حرام است.)
آیا ایشان مجبور بوده که در سرایه حکومتی، یکدفعه به نماز بایستند؟
امیدوارم هدف او این نبوده باشد که نشان دهند، مسلمانان خشونت طلباند؟!
اینکه او،بدون مراجعه به محکمه و قانونی، شخصی را خودسرانه مجازات کند؛ درست است؟
(برخلاف ادعای اطاعت از قانونشان!)
کتابخاطرات۹ساله عکا صفحه۵۴۸